رابطه نا مشروع يك مرد با زن متاهل بر روي پشت بام
اخبار داغ :در ادامه اخبار حوادث اين بار خبرهايي از رابطه نا مشروع يك مرد با زن متاهل بر روي پشت بام منتشر شده است. اين رابطه نامشروع در نهايت باعث قتل نيز شده است.
به گزارش ميهن گرام : اين حادثه در نهاوند رخ داده است، اما با توجه به اينكه متهم محارب شناخته شده، پرونده به دستور دادستان كل كشور براي رسيدگي به دادگاه كيفري استان تهران فرستاده شد.
در جلسه محاكمه اين متهم بعد از اينكه يازرلو، نماينده دادستان تهران كيفرخواست را خواند و درخواست صدور حكم قانوني داد، حامد پسر نوجوان مقتول در جايگاه حاضر شد.
او در توضيح ماجرا گفت: پدرم – سعيد – معلم بود اما به موادمخدر اعتياد داشت. شب حادثه براي خريد مواد بيرون رفت. نيمهشب بود كه مادرم من را بيدار كرد و گفت پدرت هنوز نيامده است. نگرانش نشدم و گفتم حتما تا صبح برميگردد. وقتي صبح بيدار شدم و ديدم نيست به فاميل خبر دادم و چند نفري براي جستوجو بيرون رفتيم و جسد پدرم را ته درهاي پيدا كرديم. مدتي بعد وقتي پليس كشف كرد پدرم در پي رابطه هوشنگ با مادرم به قتل رسيده و عامل قتل هوشنگ است، تازه متوجه شدم چه اتفاقي افتاده است. من از مادرم هيچ شكايتي ندارم اما از هوشنگ شكايت دارم و ميخواهم او قصاص شود. در ادامه هوشنگ متهم رديف اول در جايگاه حاضر شد.
او گفت: سال ۸۵ بود كه با نسرين آشنا شدم. من گيمنت داشتم و دو پسر نسرين كه آنموقع خيلي كوچك بودند به مغازه من ميآمدند. چندباري نسرين آمد تا بچههايش را ببرد و اينطور بود كه با هم آشنا شديم. يك روز با من تماس گرفت و گفت بچههايش نيستند و از من خواست به خانهاش بروم. اولينبار بود كه با او رابطهاي جدي برقرار ميكردم. از آن به بعد رابطه ما خيلي جديتر شد. شبها كه بچهها خواب بودند با من تماس ميگرفت و با هم به پشتبام ميرفتيم و رابطه برقرار ميكرديم.
تا اينكه شب حادثه دوباره با من تماس گرفت و خواست به پشتبام بروم. وقتي رسيدم تلفن همراه نسرين زنگ خورد و او با مردي صحبت كرد. من خيلي عصباني شدم و با نسرين دعوا كردم يكدفعه مردي به پشتبام آمد و من توانستم خيلي سريع خودم را مخفي كنم و نسرين با آن مرد پايين رفت چند دقيقه بعد دوباره بالا آمد و تازه آن موقع بود كه متوجه شدم نسرين شوهر دارد و اين موضوع را از من مخفي كرده است. خيلي ناراحت شدم و دوباره با نسرين جروبحث كردم. شوهر نسرين دوباره به پشتبام آمد و من خودم را مخفي كردم. اينبار نسرين نرفت و از من خواست كمكش كنم تا از عذابي كه در زندگي ميكشد راحت شود.
شوهر نسرين من را ديد و ما باهم درگير شديم. من آن مرد را زدم و به زمين انداختم. نسرين با چادرش روي دهان او را پوشاند و بعد من خفهاش كردم. جسد را به طبقه پايين برديم كه از خانه دورش كنيم. قرار بود آن را با ماشين مقتول منتقل كنيم. ماشين با سيم روشن ميشد. نسرين به خانه رفت و آن سيم را از پسرش كه منكر اطلاع از رابطه من و مادرش ميشود گرفت و بعد با هم جسد را به ماشين منتقل كرديم و به سمت دره رفتيم و آنجا انداختيم.
متهم ادامه داد: براي مدتي من و نسرين از هم جدا شديم. او به من پول داد و كمكم كرد از كشور خارج شوم. از ايران كه رفتم عضو گروهك پكك شدم و براي آنها كار ميكردم. مدتي بعد دوباره برگشتم به اميد اينكه بتوانم در اينجا زندگي كنم. اينبار به اتهام جاسوسي بازداشت شدم و دادگاه انقلاب من را به اعدام محكوم كرد.
متهم در مورد اينكه چرا بعد از اينكه فهميد نسرين شوهر دارد به ارتباطش پايان نداد، گفت: آنقدر آلوده اين رابطه شده بودم كه ديگر نميتوانستم خودم را بيرون بكشم. نسرين كاري كرده بود كه نتوانم رهايش كنم و به هيچ زني بهجز او فكر نميكردم.
در اين هنگام قاضي عزيزمحمدي – رييس دادگاه- از متهم خواست تا واقعيت را بگويد. متهم گفت: دروغ گفتن من فايدهاي ندارد چون در پروندهاي ديگر محكوم به اعدام هستم آنچه گفتم عين واقعيت است نسرين و پسرش هر دو در جريان قتل بودند.
در ادامه نسرين متهم رديف دوم در جايگاه حاضر شد.
او همه اتهامات را رد كرد و گفت: من و هوشنگ فقط ارتباط تلفني باهم داشتيم و من هيچكدام از اعترافات او را در مورد رابطه جنسي قبول ندارم. شوهرم معتاد بود و من فكر ميكردم براي خريد مواد بيرون رفته و كشته شده است شايد اصلا هوشنگ قاتل نباشد. بعد از مرگ شوهرم من ازدواج كردم و حالا فرزند ۱۰ماههاي از او دارم. ميخواهم به زندگي آرامي كه دارم ادامه دهم و درخواست تبرئه دارم.
بعد از پايان جلسه دادگاه هيات قضات تحقيقات در مورد نسرين را ناقص دانستند و پرونده را براي تكميل نواقص به دادسراي نهاوند بازگرداندند.
منبع:اعتماد
رابطه نا مشروع يك مرد با زن متاهل بر روي پشت بام